به گزارش پایگاه اطلاع رسانی صبح دنا؛ دکتر عبدالحسین ساسان در مصاحبه با خبرنگار اصلاحات نیوز مطرح کرد؛ ببینید یارانهها مطلقاً بد هستند، همان طور که قرص و بیماری بد است. اما وقتی در کشوری تعداد زیادی از مردم زیر خط فقر باشند یارانهها بهتر از پرداختهای مستقیم خواهد بود. اگر بخواهید به 70 درصد از مردم یارانه بدهید تا هزینه زندگی آن ها را تامین کنید این کار پر هزینه، پر چالش و اشتباه خواهد بود چون باید این 70 درصد را از میان 100 درصد انتخاب و پیدا کنید. در این مواقع در بحثهای پخته شده و تخصصی اقتصاد گفته میشود یارانهها را حذف نکنید.
این اقتصاددان ادامه داد؛ در شرایطی که بسیاری از صاحبان مشاغل آزاد درآمد خود را نمیدانند، اگر یارانه حذف شود هزینه سرسام آور جمع آوری اطلاعات و هزینه وحشتناک اشتباه کاریها اجتناب ناپذیر خواهد بود زیرا معیار مناسبی برای سنجش درآمد افراد نداریم.
ساسان افزود؛ “میلتون فریدمن”، اقتصاددان بزرگ باور دارد درآمدها و هزینههای زندگی انسان متناسب با سیکل زندگی او است و به هیچ وجه نمیتوان در برههای از زمان درآمدها را تشخیص داد. این موضوع برای مالیاتها نیز صدق میکند. پرداخت یارانه نقدی به افراد یعنی مالیات منفی. در مالیات مثبت نیز این مشکل وجود دارد. شناسایی طبقات مالیات گیر در اقتصادی که ثبت نمیشود بسیار مشکل است و میزان فروش بسیاری از مغازهها قابل تعیین نیست.
عبدالحسین ساسان در ادامه گفت: در غرب به دلیل دیجیتالی بودن و پیوستگی بانک های اطلاعاتی به یکدیگر، سیستم مالیاتی و اطلاعاتی کامل است، اما بخش اعظم اقتصاد ایران بدون تابلو است و ضبط نمیشود. بر اساس نظریههای اقتصادی، تا زمانی که کمتر از 10 الی 20 درصد مردم به زیر خط فقر برسند، هیچ کس هدفمندی یارانهها و پرداخت مستقیم آن را توصیه نمیکند.
این استاد برجسته دانشگاه ادامه داد؛ در گذشته در آمریکا کوپنهایی برای تهیه غذا بین مردم نیازمند توزیع میشد، اما دولتهای جدید ترجیح میدهند این کمکها به صورت خدمات آموزشی و بهداشتی باشد و تحولی در این زمینه ایجاد شده است. اگر همیشه به نیازمندان بنهای غذایی داده شود این هزینهها به عدالت جامعه کمک میکند، اما کارایی جامعه را کاهش میدهد اما اگر این هزینهها برای آموزش مصرف شود، کارایی جامعه افزایش مییابد و انسانها سالمتر و داناتر میشوند و این نکته بسیار دارای اهمیت است که در یارانهها نظرات مردم و نظرات روز گنجانده شود.
اگر کشوری دارای روستاهای فراوان باشد، مسولان یک نوع تصمیم گیری میکنند و اگر کشوری دارای شهرهای پرجمعیت و متمرکزی باشد، گونهای دیگر تصمیم گیری میشود. اما آنچه مسلم است کمکهای مستقیم در شرایط کنونی مانند ایران که درصد قابل توجهی از جمعیت کل زیر خط فقر هستند معنی نمیدهد.
ساسان ادامه داد؛ به صورت خلاصه شما با جامعه ای مواجه هستید که اکثریت آن نیازمند یارانه برای ادامه زندگی هستند. این که بگوییم 20 تا 30 درصد مردم از بنزین ارزانتر استفاده نکنند و به خاطر این کار تمام سیستم اقتصادی را به هم بریزیم، معنی نمیدهند و به اعتقاد من در این شرایط جامعه ایران درستتر آن است که همه از این امکان استفاده کنند اما در مقابل از این طبقه 20 الی 30 درصدی مالیات گرفته شود.
این اقتصاددان در ادامه افزود؛ اولین نشانهای که عقل سلیم میدهد اولاد کمتر است. بی تردید وقتی در طبقه ای از جامعه فرزندان مریض هستند و وضع مالی خوبی نیست، چه دلیلی می تواند وجود داشته باشد که تعداد فرزندان را افزایش دهند. روایتی داریم که میگوید: ” العقل هوالنبی الباطن ” یعنی عقل پیغمبر درونی است. خدواند یک پیغمبر از بیرون برای ما فرستاده و یک پیغمبر از درون که عقل پیغمبر درونی ما است.
سیستم هدفمندی یارانهها، عقلانیت را تعطیل میکند و پیغمبر کشی میکند، نبی باطن را که خداوند مبعوث کرده میکُشد. با این سیستم، عقلانیت را مخدوش میکنیم دیگر فرد با عقل خود تصمیم نمیگیرد که چند تا فرزند میخواهد، بلکه میزان یارانه است که تعداد فرزند را برای او تعیین میکند.
عبدالحسین ساسان مطرح کرد؛ خط فقر خیلی گسترده است یعنی به صورت تقریبی 70 درصد مردم زیر خط فقر هستند. طبق اعدادی که رسما اعلام شد 9.2 میلیون نفر از مردم بی سواد مطلق هستند و 2.5 میلیون کم سواد و بین 10 تا 20 میلیون بیسواد اجتماعی داریم. چنین جامعهای به شدت از یک نقطه نظر آسیب پذیر است و آن هم وعدههای جذاب است مانند اینکه به شما پول داده میشود بدون اینکه فرد فکر کند از کجا؟ با چنین وعدههایی سریعاً نبی باطن فرد، یعنی عقل از بین خواهد رفت. این آفت تمام دموکراسیهای دنیا است و ما هم بالاخره یک سیستم انتخاباتی داریم. ممکن است به این سیستم ایراداتی وارد باشد ولی باید از همین نهال کوچک حفاظت کنیم تا روزی درخت تنومندی شود، که در این مسیر باید در ابتدای امر آسیبهای سیستم انتخاباتی خود را بشناسیم.
در ادامه ساسان افزود؛ سیستم مبتنی بر رای در کنار بسیاری از عواید و فوایدی که دارد، آسیبهای بسیار خطرناکی هم دارد. در این سیستم افراد اول انتقاداتی میکنند که درست نیست و بعد وعدههایی میدهند که قابل اجرا نیست. در انتها هم فرد منتخب هیچ ترسی ندارد که با دنیایی از وعدهها قدرت را ترک کند. ما نه تنها در دولتهای نهم و دهم، بلکه در دولتهای پیشین هم آسیبهای زیادی از این ناحیه خوردهایم. امروز هشت کارخانه فولاد کشور تعطیل است مانند فولاد قروه. وقتی اقتصاددانان علت تعطیلی یکی از آنها را پیگیری میکنند، میبینند که این کارخانه هیچگونه توجیه اقتصادی نداشته و صرفا برای راضی نگه داشتن مردم تاسیس شده است.
این اقتصاددان در پایان افزود: سیستم اقتصادی گذشته و اجزای آن و همچنین عقلانیت این سیستم از بین رفته است. باید یک ماشین اقتصادی جدید ساخت، با اعتراف به اینکه ماشین اقتصادی قبلی یک ضعف داشت و نام آن “فردا” بود. الان باید ماشین اقتصادی را اختراع کنیم که نامش امروز و فردا باشد. من تردیدی ندارم که اگر ماشین اقتصادی گذشته به کار خود ادامه داده بود، امروز با داشتن رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی بسیار بالا، در دنیا یک قدرت اقتصادی بزرگ محسوب میشدیم. اما نباید فراموش کرد که ماشین اقتصادی سابق پوپولیستی نبود و با زبان دانشگاهیان، برنامهریزان، فیلسوفان و اقتصاددانان صحبت میکرد. مگر ما چه تعداد فیلسوف و دانشگاهی داریم؟ دیگر آن ماشین را توصیه نمیکنم و از تجربه فروپاشی آن ماشین درس میگیرم و میگویم آن ماشین باید یک مقداری نقطه ضعف خود را جبران کند.
- تهیه خبر : رضا ناظری
- منبع خبر : اصلاحات نیوز