حضور محمد بهرامی در انتخابات ؛ وداع برای همیشه یا پیروزی بزرگ ؟
حضور محمد بهرامی در انتخابات ؛ وداع برای همیشه یا پیروزی بزرگ ؟
مطلبی که میخوانید از سری یادداشتهای مخاطبین صبح دنا است، شما هم میتوانید با ارسال مطلب تمامی یا بخشی از آن را نقدکنید.

مطلبی که میخوانید از سری یادداشتهای مخاطبین صبح دنا است، شما هم میتوانید با ارسال مطلب تمامی یا بخشی از آن را نقدکنید.

 

 

حضور محمد بهرامی در انتخابات ؛ وداع برای همیشه یا پیروزی بزرگ ؟

🖊️ سیروس پرآور

پیروزی قلم بر شمشیرهای افراط

عده ای بر این باورند محمد بهرامی چون سه بار در انتخابات حداکثر آرا را بدست نیاوردند ، در این دور نیز نخواهد آورد چون حامیان او ناامید شده اند و حمایت چندانی نمیکنند . آیا اینگونه است ؟ آیا دور چهارم برای برای محمد بهرامی منجر به وداع همیشگی از جریان انتخابات خواهد شد یا یک پیروزی بزرگ و شبیه حماسه را برای او به دنبال خواهد داشت ؟

برای رسیدن به پاسخ ابتدا بیاییم ادوار قبل و اثراتش را بر جریان راه روشن فردا با شعار *علمی* و *عملگرایی* بررسی کنیم ؛

 

نا‌امیدی نشانه ها دارد،آمار آرای محمد بهرامی در سه دور قبل افزایشی بوده است یا کاهشی ؟

جناب بهرامی در سه دور قبل *آرای افزایشی* داشته است ( دور اول حدود ۲۴ هزار رای ، دور دوم ۳۵ هزار رای و دور سوم حدود ۴۲ هزار رای )

آیا این آمار نا‌امیدی را نشان می دهد ؟ 

جریان راه روشن فردا یک جریان فکری است که بر اساس عملکرد و علم و تخصص کاندیدش شکل گرفته و یک جریان عُقلایی است . آنجا که انتخابی در زندگی بر اساس تعقل و استدلال شکل گرفته باشد (ن بر اساس هیجان و منافع) لذا برگشت و تغییر موضع به ندرت اتفاق می افتد .

 

جناب بهرامی دور قبل در *فینال انتخابات* بودند . هیچ آیتمی به مانند این نمی تواند برای دور بعدش نهال امید در دل حامیان بکارد . تاریخ انتخابات نشان می دهد کاندیدایی که دوم شده است برای دور بعدش در دل رقبا ترس می اندازد چرا که شانس قبولی وی را بسیار بالا می دانند .

 

بطور کلی این چه منطق دم دستی و سطح پایینی است که اگر فردی در سه آزمون قبول نشود در دور چهارم نیز قبول نمی شود ؟!! به لحاظ *علم احتمال* این استدلال رد می شود . قطعا در بحث انتخابات های مختلف در کشور و همین استان و منطقه می توان مثالهایی در رد این ادعا آورد ؛ جناب انصاری نماینده ممسنی که دور چهارم قبول شدند یا …

 

این استدلال مخالف قواعد آزمون هاست و مخالف حرف بزرگان دنیا و تاریخش . آیا غیر از این است که یکی از مهمترین عوامل موفقیت در هر کاری *تجربه* است ؟ آیا بزرگان نگفته اند تجربه معلم بزرگ زندگیست ؟ بی تردید راه روشن فردا و یارانش و خود جناب دکتر بهرامی از این سه دور ( که در آن حکمت هاست ) هم بیشتر محبوب مردم شده اند ( که چه سعادتی از این بالاتر ) و هم بسیار باتجربه و کاربلد .*تجربه ای که اتفاقا بزرگترین ابزار موفقیت این دور آنهاست .* کمتر کاندیدایی در دور اول انتخابات موفق بوده اند چون تجربه لازم را نداشته اند .

 

آیا دلیل اول نشدن محمد بهرامی در ادوار قبل بخاطر عدم شایستگی و ناکارامدی وی و جریانش بوده است؟ 

قطعا بی ایراد نبوده اند اما عوامل مهم و اصلی این اول نشدن چه بوده است ؟

*اگر عدم توان و شایستگی دکتر بهرامی مهمترین عوامل اول نشدنش در ادوار قبل بوده است حامیانش حق دارند دلسرد شوند اما آنان می دانند که چه عواملی بوده است ؛ شانس انتخاباتی ، قوم گرایی و عدم حضور بخش قابل توجهی از مردم در پای صندوق رای که اکثر در صورت مشارکت رایشان بهرامی بود ، تعدد حضور کاندیدا در علیا

 

همانطور که ملاحظه کردیم و بنا به دلایل گفته شده ، حامیان محمد بهرامی ن تنها در این دور نا‌امید نشده اند بلکه شور و انگیزه آنها نشان از یک *پیروزی بزرگ* و چیزی شبیه *حماسه‌ی انتخاباتی* می دهد . اصولا حماسه ها نشانه دارند و از قبل خبر می دهند .

بگذارید مثالی بزنیم ؛

حماسه ملبورن را به خاطر بیاورید . مسابقه ماندگار استرالیا و ایران در خاک استرالیا و آن ماموریت غیر ممکن . اگر برگردیم و آن مسابقه را از مسابقه رفت و اتفاقات حین بازی مرور کنیم مشاهده می کنیم نشانه هایی از خلق یک حماسه وجود داشته است و اگر تمرکز و دقت میکردیم می توانستیم آن نشانه ها را ببینیم و خلق حماسه را پیشبینی کنیم ؛ مسابقه رفت که در خاک ایران یک – یک شد و زمینه نا‌امیدی خیلی ها در داخل و غرور استرالیایی ها را در پی داشت ؛ *نا‌امیدی خودی ها* و *غرور طرف مقابل* ( تمسخر ایرانی ها توسط خبرنگاران استرالیایی قبل از بازی رفت و کوچک شمردن ایران و ایرانی – مصاحبه مغرورانه تری ونبلز مربی استرالیا – آن جیمی جامپ معروف که گویی به سیرک آمده بود – موقعیت های خطرناک و دو گل استرالیا و خاطر خوش استرالیایی ها به برد ) ؛ دو آیتمی که از ملزومات شکل گیری یک حماسه هستند .

پیروزی های بزرگ (حماسه ها ) برای خلق شدن احتیاج به قهرمان دارند . در آن مسابقه ماندگار ایران ، قهرمانی بنام احمدرضا عابدزاده در قله فوتبال خودش ایستاد و با آن روحیه و حرکات کم نظیرش چه خوش در قامت قهرمان نقشش را ایفا کرد .

از دیگر نشانه های حماسه چیزی بنام و شبیه *شانس* است . شانسی که قطعا در مسابقات و مبارزات قبل بنا به قواعد و حکمت روزگار سمتِ رقبا بوده است و درست در روز *پیروزی بزرگ* سر و کله اش پیدا می شود ؛ در آن مسابقه معروف ، ساندرپل مجارستانی که بهترین داور جهان بود به همراه کمک های خود آن آفساید واضح را در گل اول ایران ندیدند . اشتباهی که در بزرگی آن حماسه گویا گم شد و این خود از نشانه هاست .

برای خلق حماسه گویا همه عوامل حماسه ساز در اوج کاری خود هستند ؛ از بازیکنان که بهترین بازی خود را به نمایش گذاشتند تا یک مربی گمنام که ان حرف ساده و آن تزریق روحیه‌اش در بین دو نیمه ، ماندگار شد تا جواد خیابانی که با همه اشکالاتش با آن گزارشِ گل خداد ، لحظه‌ی جاودانه ای را در تاریخ گزارش ایران ثبت کرد .

آری پیروزی های بزرگ نشانه دارند . رقبای محمد بهرامی با ترسی بزرگ مدام سه دور شکست بهرامی را پررنگ میکنند در حالیکه نمی دانند همین عامل بزرگترین ابزار پیروزی بزرگ محمد بهرامی ست . بهرامی برای عابدزاده شدن چیزی کم ندارد . *شخصیتی محبوب و نجیب با علمکردی کم نظیر که نشانه های بزرگی و بلند نظری او در آثار و اقداماتش هویداست* ( برند پایتخت طبیعت ، تیم شهرداری ، تندیس آریوبرزن ، بهترین شهردار وقت در کشور )

شکست های سه دور قبل همان تاریکی انتهای شب است که در انتظار طلوع خورشید بی قراری میکند .

به صورت میدانی نیز این نشانه ها و بوی پیروزی بزرگ مشاهده می شود ؛ در این دور بر خلاف ادوار قبل مردم همه جا از محمد بهرامی نام میبرند و روز به روز بر تعداد این موافقین پیروزی بزرگ بهرامی افزوده می شود . بهرامی نامی است که این روزها بیشتر از رقبا سرِ زبانهاست .

 

و بی شک پیروزی بزرگ در یک منطقه اتفاق بزرگی برای آن منطقه است . اتفاقی که همه از آن سود می برند .پیروزی های بزرگ با پیروزی های معمولی فرق دارند . در پیروزی های بزرگ خورشید امید بر همه می تابد و این جغرافیا و آن جغرافیا و آن جریان و این جریان ندارد .

 

آری در کوچه باد می آید و این ابتدای یک *پیروزی بزرگ است و بعد از سالهای سال و ادوار متعدد می توان بسیار امیدوار بود که بالاخره ؛

قلمِ علم بر شمشیر افراطها پیروز خواهد شد ؛ افراطهای جریانی ، حزبی — افراطهای قومیتی