دعوای هسته‌ای تا کی؟
دعوای هسته‌ای تا کی؟

خوب است که آقای رییسی میان مردم می‌رود و درست می‌گوید که شنیدن کی بود مانند دیدن، اما حتما خود نیز واقف است که دیدن صرف مشکلات کافی نیست و اگر این دیدارها در کار و تلاش و تصحیح سیاست‌ها و رفع معایب و واقعیت‌گرایی و نیاز به دانش اثر نداشته باشند فقط زحمتی فراهم […]

خوب است که آقای رییسی میان مردم می‌رود و درست می‌گوید که شنیدن کی بود مانند دیدن، اما حتما خود نیز واقف است که دیدن صرف مشکلات کافی نیست و اگر این دیدارها در کار و تلاش و تصحیح سیاست‌ها و رفع معایب و واقعیت‌گرایی و نیاز به دانش اثر نداشته باشند فقط زحمتی فراهم می‌آورند و حتی رفته‌رفته به باور عوام هم نخواهند نشست.رییس‌جمهور شخص دوم مملکت است و انتظار می‌رود که دیدارهای مردمی و لمس مشکلات روزافزون در همین سطح اثربخش باشد و در بعد کلان دیده شوند.قطعا اگر هزار مشکل موردی در این دیدارها برطرف شوند به اندازه کاهش یک درصد از تورم در جامعه اثر نخواهند داشت.در حال حاضر آنچه گلوی مردمان را چسبیده و سخت می‌فشرد و صغیر و کبیر از آن نالان هستند، بیداد گرانی است.توقع معقول آن است که رییس دولت با لمس اثر وحشتناک جهش قیمت‌ها نفوذ و توان و تدبیر و اقتدار خود را در مسائل اساسی و اصلی و تعیین‌کننده به ‌کار گیرد.اگر ایشان در دیدارهای خود نظر واقعی مردم پیرامون داستان پرقدمت هسته‌ای را جویا شود، احتمال بسیار می‌رود که برای حل و فصل موضوع مستقلا به اراده جدیدی برسد و نماینده خواست مردم در حاکمیت شود.حدود ۲۰ سال است که زن و مرد و پیر و جوان و سالم و بیمار و کارمند و کارگر و کشاورز و دانشگاهی و بازاری و کارآفرین و تولید‌کننده این سرزمین هر جا می‌روند و هر کاری انجام می‌دهند، هر آرزویی که دارند، در هر محفلی که می‌نشینند و به هر سو که می‌نگرند، موضوع هسته‌ای جلوی‌شان سبز می‌شود و در تاروپود زندگی‌شان نفوذ کرده است.آیا این سوال ناروایی است اگر مردم بپرسند که یک موضوع تا کی و تا چه حد باید در همه شوون زندگی‌شان ورود داشته باشد و همه‌ چیز را تحت‌الشعاع خود قرار دهد؟ اگر امکان رفراندوم در این زمینه وجود ندارد، اگر خستگی مردم قابل باور مسوولان نیست و ادعای آن را به سیاست‌بازان نسبت می‌دهند، پرسش مستقیم رییس‌جمهور و شنیدن بی‌واسطه پاسخ آن از شهروندان و روستانشینان می‌تواند راهگشا باشد.ما برای حفظ تمامیت ارضی‌مان که در صدر امهات هر جامعه‌ای است ۸سال زمان گذاشتیم و اگر حساب کنیم هزینه‌های مالی برای آن نسبت بسیار کمتری داشته است.اگر تا دیروز مردم نمی‌دانستند که حل مشکل هسته‌ای کشور تا چه حد در زندگی‌شان موثر است امروز با انتشار کوچک‌ترین خبرهای مثبت و اثر فوری آن در کاهش قیمت ارز و طلا با تمام وجود لمس کرده‌اند که سفر آقای باقری‌کنی به وین و دوحه و تندی و کندی و لبخند و اخم و گزارش‌های او تا چه حد در سفره‌ای که شب بعد پهن می‌کنند، اثرگذار است. اکنون این سوال مهم و سرنوشت‌ساز مطرح است که ما برای توافق هسته‌ای منتظر چه هستیم؟ کدام اتفاق ممکن است رخ دهد تا امریکا از ستم خود دست بردارد و تحریم‌ها را لغو کند؟در انتخابات کنگره ایالات متحده بهترین حالت آنکه دموکرات‌ها همین اکثریت میلیمتری خود را حفظ کنند که اوضاع کنونی بدون تغییر ادامه پیدا خواهد کرد و اگر این اکثریت را از دست دادند که قرائن چنین نشان می‌دهد جمهوری‌خواهان با اسراییل در شکست مذاکرات هسته‌ای همداستانند.پس کدام اتفاق دلخواه ما ممکن است رخ دهد که فشار عظیمی به کاخ سفید وارد و او را مجبور به دادن امتیازات بزرگ کند؟واقعیت آن است که امریکا کاملا متوجه خسارات وارده به ایران از طریق ادامه تحریم‌ها هست و اگر بتواند لغو تحریم‌ها را یک روز به تاخیر بیندازد از آن استنکاف ندارد، بزرگ‌ترین خواسته انواع ایران‌ستیزان در داخل و خارج از رقیب تا دشمن آن است که اقتصاد ایران رنجور و بیمار و ضعیف بماند و بستر جامعه برای اعتراضات مهیا باشد.پیشرفت هسته‌ای ایران هم برای وادار کردن واشنگتن به امتیاز دادن سقف معینی دارد که اگر از آن عبور کنیم کل مذاکرات را بلاموضوع می‌کند و باید منتظر دایمی شدن تحریم‌ها بمانیم.اگر آقای رییسی از گوهر ناب مجاورت پرتعداد با مردم برخوردار شود و نبض جامعه کاملا دستش بیاید نه تنها برای رفع تحریم‌ها عزم مضاعفی خواهد کرد که جلوی شعاردهندگان بی‌درد خواهد ایستاد. چه خوب است رییس دولت سیزدهم در دیدارهای مردمی برخی شعاردهندگان را با خود همراه کند و بعضا آنها را وادار سازد تا به مردم جواب دهند. خوب‌تر آنکه در یک اقدام تاریخی بر شعار دادن مالیات ببندند تا هر کس که تریبونی دارد و با سخنانش برای مردم بینوا هزینه بی‌حساب می‌تراشد حد نگه دارد و با معیشت میلیون‌ها ایرانی بازی نکند.آنها که با شعارهای تند زنده‌اند غم مردم ندارند و مزه گرسنه دیدن زن و فرزند را نچشیده‌اند.مالیات سنگین و فشار اندک به معیشت سوپرانقلابی‌ها می‌تواند تواضع و احترام و واقع‌گرایی بیاورد تا در جنگ اقتصادی مردم را جلو نفرستند و خود در امنیت کامل اقتصادی فریاد لنگش کن برنیاورند.