تحلیل توافق ایران و چین به قلم میرزا شفیع
تحلیل توافق ایران و چین به قلم میرزا شفیع
این روزها می بینیم که بسیاری نگرانی ها و نوشتن ها بر علیه توافق دولت ایران با چین هم در فضای عمومی و هم در رسانه های خارجی مطرح می شود.

توافق ایران و چین/میرزا شفیع

توافق ایران و چین در زمانی امضا شد که توافق نامه ی هسته ای ایران و غرب، برای چهار سال از طرف غربیان نادیده گرفته شده بود و تحریمهای ظالمانه بر علیه ایران را که غربیان خود قرار گذاشته بودند، لغو نکردند و نه تنها با ایران مراوادات اقتصادی انجام ندادند، بلکه پول ایران را در کشورهای مختلف همراستا با سیاستهای خود نیز بلوکه کردند و از خریدن نفت ایران سر باز زدند. ایران حتی در واردات داروها و مواد غذایی باز ماند و توجیه طرفهای غربی، فشار حداکثری و نشاندن ایران به میز مذاکره و دادن امتیازهای بیشتر و تضعیف شدن بیشتر بود.

در همه ی این احوالات تنها کشوری که با ایران روابط اقتصادی خود را علناً نگه داشت و زیر بار نرفت و نفت ایران را خریداری کرد، کشور چین بود، چراکه امروزه، چین قدرت نوظهوری است و این توانایی و جسارت را دارد و حتی می‌رود تا در دنیا، موازنه ای ایجاد کند.

این تحولات اخیر، در جهان چند قطبی شده ی امروز، فرصتی برای کشورهای آسیایی و آفریقایی است تا از چپاول، استعمار جدید و تبعیض اقتصادی غربی، خود را برهانند و با آسیا بیشتر کار کنند.

البته باید منتظر ماند و اقدامات مخرب غرب را بر علیه قدرت گرفتن آسیا بیشتر دید. این سالها، دنیای غرب چین را که جلو دار کشورهای آسیایی است، از هر جانبی مورد هجوم و فشار قرار داده است و موضع گیریهای سیاسی و نژادی بسیاری از سیاستمداران غرب، در واکنش به قدرت گرفتن آسیا، متأسفانه حتی به حمله و آزار و اذیت مردم شرقی نژاد در غرب، منجر شده است.

دولت ایران که همواره با فشار لایه های غربگرای خود، بسیار به غرب امید بسته بود، هم در این چند سال بعد از برجام، فهمید که غربیان به وعده ی خود وفا نمی کنند و معنی «الکریم اذا وعد وفی» را نمی دانند که به تعبیر دکتر سروش، سیاست غربی، همان سیاست ماکیاولی است اگر چه در ظاهر قبول نمی کنند اما در واقع به آن عمل می کنند.

خوشبختانه از شانس خوب ما بود که به برکت قدرت بومی و نوآوری جوانان ما، آنچیزی که بر کشورهایی چون لیبی و سوریه رفت بر کشور ما نرفت و نخواهد رفت، چراکه خردمندانی هستند که مانع شوند، اما این فشار حداکثری غرب بر ایران که بر خلاف وعده های خود آنها بود، هشداری جدی بود که باید تا همیشه در خاطرها بماند و خوداتکایی و قدرتمندی را سرلوحه ی کار دولت و مردم ما قرار دهد.

این روزها می بینیم که بسیاری نگرانی ها و نوشتن ها بر علیه توافق دولت ایران با چین هم در فضای عمومی و هم در رسانه های خارجی مطرح می شود.

چند سال پیش، وقتی که ارتباط نوین ایران و چین و زمزمه ی نگاه به شرق مطرح می‌شد، یادم هست که آقای محمد قوچانی سردبیر روزنامه ی شرق مطلبی نوشت و دلیلها آورد که حتی غذای ما با اروپاییان یکی است و ریشه ی دین ما، ابراهیمی است و چینیان بی دین هستند و غذای متفاوتی دارند و موارد عجیب و غریب دیگری نیز ذکر کرد تا نتیجه بگیرد؛ما باید روابطمان را با غرب بیشتر کنیم و از چین فاصله بگیریم.

این نگاه، متأسفانه، بیش از آنکه نگاهی منطقی و مصلحت اندیشانه و در راستای منافع ایران و مردم باشد، نگاهی ایدئولوژیک و مجذوبانه است، گویی هر چه از غرب برسد نیکوست و مردم ما باید جفا بکشند و ملامت ببرند و خوش باشند و دم هم نزنند.

در واقعییت امر، چنین رویکردی سطحی اندیشانه به روابط خارجی، اگر بر منفعتی استوار نباشد، مطمئناً بدون لحاظ نمودن سیر تحولات ژئوپولیتیکی است و نه تنها به از دست شدن منابع و فرصتها می انجامد و کشور ما را محروم و ملتمس نگه می دارد؛ بلکه خطرات امنیتی و تبعات درازمدتی برای کشور و زیانهای عظیم برای مردم ما خواهد داشت.

ارتباط اقتصادی با چین، که به تنهایی جمعیتی بیشتر از اتحادیه ی اروپا و آمریکای شمالی دارد، البته به نفع ایران است و وزنه ی ایران را سنگین تر می کند، تا ناز و عشوه ی غربیان را کمتر ببینیم و از ظرفییت بزرگ دوستان خود استفاده کنیم.

غربیان البته می توانند سیاستهای ایران ستیزی خود را در عمل مورد بازبینی قرار دهند و با ایران رابطه ی عادی و محترمانه ای داشته باشند و داد و ستد کنند، اما دوره ی مجذوبیت ها گذشته است.

باری به تعبیر ما لرها، حتی اگر غربیان توبه کردند و بازگشتند، ما ایرانیان باید رفیق روز تنگ خود را بشناسیم و بیشتر احترام کنیم.