به گزارش صبح دنا، آیت الله سید شرف الدین ملک حسینی در گفتگویی ضمن تشریح دیدگاه خود در مورد لایحه عفاف و حجاب گفت؛چون تکلیف قانون حجاب و عفاف هنوز مشخص نیست، نظر دادن پیرامون آن درست نیست و همان لایحهای که ارائه شده، شاید به تصویب نرسد. لذا الان داوری کردن آن به شکل تمام عیار درست و دقیق نیست. من بخشی از آن را دیدم اما چون معلوم نیست که به چه سرنوشتی مبتلا میشود به همین دلیل نباید اکنون درباره آن داوری کرد اما میشود به مثابه یک مقدمه نسبت به قانون حجاب و عفاف مطالبی را طرح کرد.
تردیدی نیست که باید چهره جامعه به سمت و سوی چهرۀ جلوه اسلامی تغییر کند اما این دو مفهوم عفاف و حجاب که میخواهد به مثابه عنوانِ یک قانون باشد را باید مورد مداقّه قرار داد. حجاب امری قانونپذیر است و میشود برای آن قانون وضع کرد اما باید قاعدههای قانون مثل صراحت و ظهور، قابل اجرا بودن و مفید و موثر بودن در آن رعایت شود. همچنین قانون باید در مسیر اصلاح جامعه یا رفع موانع در برابر رشد جامعه باشد و تناسب بین تخلف و جریمه رعایت گردد.
از سوی دیگر آگاهی و دانش نسبت به قانون در جامعه حاصل شود تا مخاطبان آن را اجرا کنند؛ چیزی که در فقه و اصول به شروط تنجز یاد میشود. البته قانونی که بخواهد مشکل قانونگذار را حل کند نه مشکل جامعه را، قانون نیست. لازم است هر قانونگذارِ انسانی در جامعه به این مسئله دقت کند چون متأسفانه گاهی اوقات انگار قانونگذاران مشکل خودشان را حل می کنند نه مشکل جامعه را!
عفاف یک امر درونی است لذا قانونپذیر نیست. عفاف امر احساسی و اخلاقی است، نیازمند به قاعدههای تربیت است و مشمول قاعدههای قانون نمیشود. مولود قانون و مولود اخلاق با هم فرق میکند. آنچه که مولود اخلاق ماندگار و قانون است، باید برای پایداری آن، حاملان و مجریان و مبلغان قانون، سالم باشند و سالم بمانند تا آنچه نتیجه قانون است در جامعه بماند. کوچکترین سستی در اجرای آن یا سست شدن قانون در جامعه نتیجۀ قانون را دستخوش تغییر میکند و خدا کند کسانی که میخواهند قانون بگذارند بتوانند بین مفاهیمی مثل حجاب و عفاف تفکیک کنند.
عفاف و حیاء جلوههای مختلف دارد. برخی از جلوههای آن ظاهری هستند و میتواند موضوع برای قانون بشری شود و این را منکر نیستیم.
نکته دیگر اینکه میشنویم که میگویند، چرا قانون را برای اجبار وضع میکنید؟ در حالی که بین اجبار و الزام نباید خلط شود. قانونپذیر بودن چیزی به معنای الزامپذیر بودن آن است نه اجبارپذیر بودن آن؛ لذا کسانی که اهل دقت هستند، نگذارند خلط در جامعه اتفاق بیفتد. برای تخلف از قانون میتوان جعل جریمه کرد اما باید تناسب بین تخلف و جرم را رعایت کرد و این امر اجتنابناپذیر است.
عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین به سوالی در مورد پلمپ برخی امکان تجاری به دلیل حضور و خدمات رسانی به بانوان بی حجاب پاسخ داد و گفت؛متأسفانه عدم تناسب بین جرم و جریمه موجب لجاجت و خشم شده است و با فاصله جسارتهایی را برای متخلفان ایجاد کرده است و باعث موضعگیریهای نظری و عملی شده است، چون بین جرم و جزا تناسب وجود ندارد لذا قانونگذاران باید به آن دقت کنند. حواس قانونگذاران باد جمع شود تا کسانی که متخلف هستند جریمه شوند. اینکه کسانی که متخلف نیستند جریمه شوند و کسانی که با متخلفان ارتباط دارند جریمۀ معادل شوند، مغازهای بسته شود و امثال اینها را نمیفهمم. به اسم اینکه این کار نهی از منکر آنهاست و آنها باید جلو منکر را بگیرند، باید دقت کرد که کسی که میخواهد مغازهدار، اداره یا بانکی را محکوم کند، در گام اول باید مسئولان سالهای متمادی فرهنگ انقلاب را جریمه کند که چرا شما ترک نهی از منکر کردید؟ آیا این کار را میکنند؟ باید فهمید که نهی از منکر اینها، ترک ارتباطشان نیست بلکه نصیحت آنها است. یعنی اگر دختر بیحجابی وارد مغازهای میشود، مغازهدار او را نهی از منکر کند. مقام معظم رهبری، نهی از منکر لسانی را وظیفه عمومی دانستهاند. چه قدر مغازهدار درایت، بینش و فهم دارد که نهی از منکر او ترک معامله باشد؟! لذا حواس ما باید جمع باشد که فضای عمومی جامعه را به فضای دشمنی و تخاصم تبدیل نکنیم.
اینکه فکر کنیم ظاهر حجاب با جعل جریمه درست میشود، برای مدتی خوب است ولی باید فضای حجاب به منزله یک فضای فرهنگی و ماندگار در جامعه باشد و نباید همۀ آن بر دوش جریمه کردن بیفتد. لذا باید فرهنگ حجاب قابل جریان در جامعه و ماندگار برای نسلهای آینده شود.
ایشان همچنین در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند پدیده بیحجابی به دلیل لجاجت جوانان با حاکمیت است گفت؛
وضعیت امروز حجاب بیشتر به خاطر لجاجت با تصدیها و متصدیان عرصههای مختلف حاکمیت است لذا باید اعتماد را به جامعه برگرداند، باید پدری کرد و لازم است مردم از عمق جان دلسوزی را حس کنند و بپذیرند. اگر فقط خشم و نعره و تظاهر از ما ببینند که میخواهیم حجاب را جاری کنیم، پاسخی جز لجاجت و مقاومت و تمرّد باز نخواهیم گذاشت.
ممکن است برای قانون حجاب و گشت ارشاد، مجریان صادق و دقیقی پیدا نکنیم. چرا؟ چون باید بپذیریم بخش وسیعی که میخواهند مجری باشند، در خانهها و بستگانشان به آن مبتلا هستند. لذا اول باید فکری به این مسئله کرده و به سوی اجرا حرکت کنیم.نکته دیگر آنکه، به متخلفان در خیابان به عنوان عناصر بیگانه نگاه نکنیم. اینها دختران و خواهران ما هستند که فقدان تربیتها موجب شده است که متصلبانه این گناهان را انجام دهند. آنها را فرزند جامعه و خودمان ببینیم. اصلاح باید صورت بگیرد و چقدر تفاوت است که به اینها به عنوان عناصری از عناصر جامعه و خانوادهها نگاه کنیم یا عناصری بیگانه. بله کسانی که به شکل شبکهای و نظاممند میخواهند بیحجابی را رواج دهند باید شدیدتر برخورد شود اما کسی که در کف خیابان بیحجاب است اگر نگاه متخاصم به او کنیم، برمیگردد و متخصانه به ما نگاه میکند و لجاجت، مانع از نهیپذیری او میشود.
مقام معظم رهبری فرمودند که «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است». این سخن کاملاً دقیق است. اگر مسئله حجاب امر شرعی، سیاسی و اجتماعی است اما نباید از تأثّر آن از اقتصاد غافل بود. نباید از ذهن دور نگه داریم که گاهی خشم برخاسته از فقر و حتی طغیان برخاسته از غنی باعث میشود تا شاهد اتفاقاتی در جامعه باشیم. ما فقر همراه صبر، و غنا و ثروت همراهِ با مروت و اعتدال را آموزش ندادیم. بنابراین میبینیم آنچه را که هست. نقش اقتصاد فقراً و غناءً باید در این مسئله ملاحظه شود. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند «مسئله حجاب، شرعی و سیاسی است»، انحصار را نمیرساند.
نحوه برخورد با صاحبان اندیشه که منتقد روش ما در مسئله حجاب هستند چگونه باید باشد؟ آیا حکم به تکفیر آنان درست است؟
نحوه مواجهه با مسئله حجاب را باید تقسیم کرد. برخی تصریح میکنند که اصلاً حجاب امر دینی نیست. اینها خودشان میدانند که آیات مبارک سوره نور را انکار میکنند و اگر ما سوره نور را سوره حجاب، عفاف و حیا بگذاریم درست نامگذاری کردهایم. کسانی که میگویند حجاب در دین نیست، میدانند که سخن باطلی است. اما برخی میگویند حجاب را نباید اجباری کرد.
من این را توضیح دادم که باید بین الزام و اجبار تفاوت گذاشت. قانونی کردن یک امر به معنای الزامی کردن اوست. اجبارها اختیار را از انسان سلب میکند اما الزام، اختیار را سلب نمیکند؛ مگر اینکه کسی بگوید اینها از کلماتی با بار حقوقی خاص استفاده میکنند و باید با آنها مناظره کرد. اگر کسی بگوید الزامی وجود ندارد، من معتقدم که چنین شخصی منکر آیات و روایات در این زمینه است اما اگر کسی گفت که نمیشود اجبار کرد؛ یعنی اجبار به معنای حقوقی نه به معنای کلامی؛ توهین به اینها و ننشستن به صحبت، کار درستی نیست. لذا باید به صحبت با آنان نشست.
مملکت از روزی بدبخت شد که اجازه نقد داده نشد و به پاسخ نقدها ننشست. امیرالمومنین(ع) فرمود: «اضربوالرای بعضها ببعض یتولد منه الصواب». نظر به نظر و نظریه در برابر نظریه باید باشد. برخی مفاهیم از طرف کسانی که به ظاهر اندیشمندند، نظریه نیست بلکه مقداری تعابیر پرخاشگرانه در برابر افرادی است که تفابل سیاسی و اجتماعی با هم دارند. اگر نظر و نظریه شد، باید نشست و گفتو گو کرد و اینجا جای تکفیر نیست. بله، کسی که انکار ضروری قرآن و دین کرد کافر است ولی اگر کسی گفت از ادله چنین اجباری که شما میگویید، برداشت نمیشود باید مناظره بگذارند و طرفین صحبت کنند و نشان دهند که میشود یا نمیشود اجبار حقوقی کرد.
متأسفانه روزی ما سیاه شدیم که مناظرههای ما به مشاجره، و مشاجرههای ما به مخاصمه تبدیل شد و امروز هیچ کدام، همدیگر را برنمیتابیم. به برخی از اموری که جزء بدیهیات دینی نیست باید اجازه مناظره داده شود و از نظریات دین است که باید فقیهانه به مناظره پرداخت. البته وقتی که بعد از حکم شرعی قرار است مسئلهای تبدیل به قانون شود، جامعهشناسان و روانشناسان و حتی معلمان و مربیان حاضر باشند و بگویند: فقها! شما که فلان مسئله را میگویید، باید اینگونه در جامعه جاری شود و الا اگر فقیه حکم کند و به دست نیروی انتظامی بدهد که اجرا کن، نتیجه همین است که در خیابان میبینیم.
- تهیه خبر : نیک بخت
آریا
تاریخ : 27 - مرداد - 1402درود
بر غیرت ،انصاف و مردانگی تان.
آینده نگری و دلسوزی برای مملکت از شاخصه های مردان نیک روزگار است.
نماینده واقعی مردم در مجلس خبرگان شایسته همچو شخصیتهای علمی،آگاه و شجاع می باشد.
رحمت و مغفرت الهی بر روح والدین این شخصیت بزرگ