منشاء تناقضات آزادی به قلم رحمتَ‌الله دانا
منشاء تناقضات آزادی به قلم رحمتَ‌الله دانا
آزادی همانند دیگر پدیده‌ها و مقوله‌های فردی و اجتماعی که بشر از اول تا اکنون با آن سر و کار داشته دارای تناقضات حاصله از رفتارها و کردارهای مدعیان آزادی است.

صبح دنا؛آزادی همانند دیگر پدیده‌ها و مقوله‌های فردی و اجتماعی که بشر از اول تا اکنون با آن سر و کار داشته دارای تناقضات حاصله از رفتارها و کردارهای مدعیان آزادی است . 

بعبارتی اگر رفتارهای بشر امروزین را ریشه در تناقضات احوالات تاریخی بدانیم بهتر می‌توان آسیب شناسی روانی و فکری و بعضاً جسمی کرد . آزادی باید اول در روح معنا شود و در اندیشه بافته و پخته شود و سپس در دنیای واقعی و مادی تجلی پیدا کند ، و مصدر اصلی نظر و عمل به آزادی باید خودِ مطلقاً ملتزم به آزادی باشد ، اینطور نباشد که همه را در مقابل خود موظف بداند و خود را از دایرۀ التزام خارج ببیند ..

تناقض از نظر تا عملِ مصدر و مرجع منشور آزادی ، همچنان که ترویج آزادی‌های اخلاقمند و قانونی را تبلیغ و تشویق می‌کند ، به همان اندازه باعث تزریق این تناقضات می‌شوند ، زیرا که بیشتر شهروندان هستند که مخاطب اصلی می‌باشند ، و تاثیر پذیری از این روحیۀ متناقض باعث بی اعتمادی و کم ارزش شمردن بستر و روحیۀ آزادیخواهی می‌شود..

مثلا : شخصی خود را روشنگر به تمام جهان عقلی و آزادی‌های فردی و اجتماعی می‌داند ،ولی در حقیقت در افعال او چیزی دیگر و خلاف واقع دیده می‌شود ، پرچم آزادی بلند می‌کند ولی روحیه‌ای جنگی در تدارک تسخیر و نفی آزادی دارد ! شعار آزادی می‌دهد ولی از فضای بسته و خفقان اندیشه و انقباض سیاسی سوءاستفاده کرده و بهره‌وری در انتفاع شخصی می‌گیرد ، آزادی را منبع خیر و برکت می‌شمارد و از بردگان فکری و روحی کسب طعام و ارتزاق روح می‌کند..

علی‌ای‌حال ، می‌بینیم که آزادی بر می‌گردد به مرامنامه روحی مولوی است که خود در دنیای قید و بند_تلقینی و طبیعی مُرده و بیهوده می‌بیند ، که با کسب عشق و آزادگی عقلانی از حصار بایدها و نبایدهای ارتجاعیِ قبضه در سیطره‌ی تلقین‌های تاریخی خود از مُردگی به زندگی نازل آمد ، و این نزول آزادی و آزادگی نپوشیده را به تصویر واژگان و سماع حرّیتِ مفهوم آزادی در زمان و مکان تجلی بخشید ، چنانچه عیب و عاری در واقعیت بیان زندگی خود بشکل تناقض راه نداد و خود را در اسرار حقیقت و شریعت رهایی بخشید ..

برای اینکه آزادی از شرّ تناقض مصون بماند باید مراجع اصلی آزادی کمتر درگیر عصبیت اجتماعیاتِ پرخاشگر قرار گیرند ، تا هم خود روح مضطربی در مسیر توسعه و پویایی و شکوفایی اندیشه‌های ناب تولید نکند ، و هم اذهان عموم و خصوص را دچار تناقض در مسیر و آزادی‌های قانونی و بحق شهروندان نکند .. 

تناقض معمولا زاییدۀ احوالات زمان حال است ، که شخص غیر ارادی و برحسب ضعف‌های انسانی که دارد مرتکب آن می شود ..

البته در حوزۀ سیاست این تناقض بیشتر جنبه عمدی و سیاسی دارد ، مثلا آزادی در زمان‌ و مکان‌های مختلف فردی و اجتماعی به اشکال گوناگون تفسیر می‌شود و نوسان گستره‌ی حضور با میزان ظرفیت دارد !

در یک کلان شهر آزادی کاربرد و تاثیر بیشتری دارد تا اینکه در یک شهر کوچک بخواهد محصولی ثمربخش داشته باشد ، چرا که آزادی برحسب خواستگاه و نیازهای روحی_فکری در اجتماعیات مردم تنظیم می‌شود ، نه بر اساس قانون و مقررات کنترل شده از بالا به پایین که برای تمام و تک‌تک شهروندان هر اجتماعِ زمان و مکان یکسان و برابر تدوین و تحمیل شود ، این آزادی‌های مصلحتی و دلخوش کننده بیشتر سنتی و منت بار هستند ..!

من به آزادی انتخاب در شیوه‌ها و مدل‌های ظاهری فرد و اجتماع برای دیگران اعتقاد سیاسی و فرهنگی دارم ، ولی همین آزادی‌ها را در درون خودم هنوز راه نداده و نپذیرفته‌ام و تمام وابستگان تحت حمایت خود را در تنگ نظری باید و نبایدهای خودخواهانه محدود کرده‌ام ..! 

اصل تناقض از همین موضوع زاییده می‌شود ، که هر آن چه که برای خود می‌پسندیم باید آنها را به دنیای بیرون و اجتماعیات انسانی پیشنهاد بدهیم ، نه اینکه شب در اندیشه سرکوب دنیا برای آزادی خود باشیم ، یا اینکه در روز ناصح اغیار باشیم و شب ستمگری در برابر خودی‌ها …!

نتیجه گیری:

تناقض در تمام اعمال و رفتارهای انسانی ما دیده می‌شود و این تناقضات ریشه در آزادی‌های غلطی دارد که هنوز قانون را در مجاری فکری و روحی خود قبول ساختاری و التزام آور نکرده ایم ، این تناقضات به عدم احساس مسئولیت بر می‌گردد ، این تناقضات به عدم کنترل آزادی و بیخیالی نسبت به رفتارهای کورکورانه و بی خردی بر می‌گردد که در لحظه‌های آنی و روزمره توسط فرد سر می‌زند و در عملکرد رفتار و کردار و گفتار شخص انحاء جدیدی از رفتارها سر می‌زند ..

بنابراین ، اگر آزادی‌های فردی و اجتماعی را از گزند تناقضات خودساخته مواظبت نکنیم این تناقضات باعث بی ثباتی و بی شخصیتی فرد و اجتماعِ وابسته به او می‌شود ، و اگر چنین بحرانی رخ دهد کسی برای آزادی ارزش و ثبات ساختاری قائل نخواهد شد..

 

رحمتَ‌الله دانا