کرونا؛ لذت‌های زندگی و معنای شعر سعدی
کرونا؛ لذت‌های زندگی و معنای شعر سعدی
کارهایی که عمری همه ما انسانها به آنها خو کرده بودیم و در بخش‌های زیادی همین کارها و لذات ما برای طبیعت زیان‌آور و مستهلک بود؛ اما ما به آن توجهی نداشتیم.

صبح دنا،”کرونا” چندی است آمده و آن طور که به نظر می‌رسد حالا حالاها رفتنی نیست و همه شواهد و قرائن نشان می‌دهد نه تغییر فصل‌ها و نه فاصله گذاری‌ها و نه اساسا ابتلا به این ویروس، قطعیتی برای پایان یافتن کابوس آن نیست و این ویروس ناشناخته و مهمان ناخوانده “چموش‌تر” از همه تصوراتی است که پیشتر داشتیم.

حال ما مانده‌ایم و زندگی با یک ویروس و به نظر می‌رسد باید در کنار هم زندگی کنیم؛ البته ما مشکلی با زندگی با این ویروس نداریم، اما به نظر می‌رسد این ویروس با همه ابناء بشر نمی‌تواند مسالمت‌آمیز زندگی کند و قصد جان درصدی از آنها را می‌کند و نَفَس عده دیگری را سخت به شماره می‌اندازد و زهر چشمی از او می‌گیرد تا در باقی زندگی قدر “دَم و بازدَم” های خود را بداند.

اما ویروس کرونا وجه دیگری هم دارد؛ گویی این ویروس آمده است تا لذت‌های زندگی بشر را مدتی تعطیل کند: لذت با هم بودن‌ها را؛ لذت مسافرت‌ها و زدن به دل جاده، لذت گردهمایی‌‌های بزرگ ورزشی، مذهبی، ملی و..، لذت در آغوش کشیدن عزیزان مان و…

آری بسیاری می‌گویند از این پس باید با کرونا زندگی کنیم اما این یک زندگی عادی نخواهد بود و کرونا کاملا سوار بر همه جوانب زندگی ما خواهد بود؛ زندگی زیر سایه ترس کرونا و بدون لذت‌های معمول زندگی که به آنها خو کرده ایم و بدون آن زندگی ما مزه سابق را نمی دهد و اساسا هیچ مزه‌ و مفهومی به جز “حُبُ الذات” ندارد.

دختر آمریکایی از پشت پنجره خانه پدربزرگ خبر نامزدی خود را به او می دهد/ آسوشیتدپرس

البته این تاوانی است که باید به خاطر عدم توجه به محیط زیست طی دهه‌های گذشته به ویژه در نیم سده اخیر بپردازیم.

بسیاری خود را قربانی سبک زندگی چینی‌ها می‌دانیم و چون این ویروس از چین پرکشیده و به همه دنیا سرایت کرده سبک زندگی ” همه چیز خوری” چینی‌ها را نکوهش می‌کنیم؛از سوی دیگر بسیاری از ما از پنهانکاری احتمالی و ارایه اطلاعات گمراه کننده چینی ها درباره این ویروس عصبانی هستیم و شاید هم حق با ما باشد و به لحاظ حقوقی مستحق دریافت غرامت از چینی ها باشیم؛ به هر روی گذر زمان می تواند واقعیات احتمالی پشت پرده را روشن کند.

اما وجه دیگر این داستان در کم توجهی ما به طبیعت طی دهه‌های گذشته بوده است.

آیا ما متوجه بودیم که طی دهه‌های گذشته حتی مسافرت‌ها و تفریحات ما تا حدود زیادی به قیمت صدمه زدن به محیط زیست بوده است؟!

استفاده بی‌رویه از سوخت‌های فسیلی و تولید گازهای گلخانه‌ای و گرم‌تر کردن زمین و فرسایش خاک و استفاده بی رویه از پلاستیک و از بین بردن جنگل‌ها و آلودن آب و پیشروی به عرصه حیات وحش و.. همه و همه از جمله عواملی بوده است که می‌تواند منجر به جهش ویروس‌های خطرناکی چون کرونا و آخرین ورژن از این ویروس (کووید -19) بوده باشد.

ما هنوز هم نمی‌دانیم چه در انتظارمان است؟ هنوز از هیچ چیز اطمینان نداریم و حتی نمی‌دانیم آیا ما قربانی یک فرایند طبیعی جهش ژنتیکی یک ویروس در دل طبیعت هستیم یا اینکه این ویروس بدشُگون از داخل لوله‌های آزمایشگاهی در چین به بیرون جهیده و دنیایی را گرفتار کرده است!

اما می‌توانیم حدس بزنیم با وجود این ویروس در طبیعت و در قفسه سینه صدها هزار و میلیون‌ها انسان روی کره خاکی، باید دستکم به طور موقت (و شاید طولانی مدت) با لذت‌های سابق زندگی که به آنها خو کرده بودیم ، خداحافظی کنیم و همین مساله خیلی از ما را افسرده و نگران می‌کند.

مگر می‌شود با فاصله گذاری اجتماعی زندگی کرد، در خیابان قدم زد، از نم باران خیس شد، به مسافرت رفت، عشق ورزید و..

نه !

هیچ کدام از این کارها را نمی‌شود کرد؛ کارهایی که عمری همه ما انسانها به آنها خو کرده بودیم و در بخش‌های زیادی همین کارها و لذات ما برای طبیعت زیان‌آور و مستهلک بود؛ اما ما به آن توجهی نداشتیم.

حالا ویروس کرونا آمده و عرصه عمومی را به اشغال خود درآورده و مثل جارویی بزرگ انسان‌ها را جمع کرده و به خانه‌ها ریخته است؛ حالا شهر در اشغال این ویروس نادیده و گاه حیواناتی است که برای چرا و خوردن چمن‌های مقابل خانه و بوستان‌ها به شهرها می‌آیند؛ ما هم با حسرت از پشت شیشه پنجره شاهد این جولان هستیم.

طبیعت به شهرها آمده ، ویروس کرونا هم هوای شهرها را پاکیزه تر کرده و هم دست حیوانات را گرفته و با خود به شهرهای مدرن ساخت دست بشر آورده و دارند بی دغدغه از “کِید بشر نشسته در پستوهای بِتُنی و آهنی” جولان می‌دهند.

ما هم فعلا با هزار فکر و ایده برای مواجهه با بحران، پشت پنجره‌ها می‌مانیم و منتظریم تا علم و نبوغ بشر بار دیگر به دادش برسد و مشکل را حل کند. علم و هوش ما همواره بر غریزه طبیعت چربیده است و بقای ما را تاکنون در این کره خاکی تضمین کرده است؛باید دید ساخت واکسن، درست کردن داروی موثر و یا هر روش دیگری که سپری موثر در برابر کرونا ایجاد کند، تا چه زمانی به داد بشر خواهد رسید.

تا اینجای کار بشر در برابر حمله کرونا “عقب نشینی تاکتیکی” کرده و سیاست قرنطینه و خزیدن به پستوی خانه ها را در پیش گرفته تا در آینده با تکیه بر علم و نبوغ بتواند سلاحی موثر برای حمله به کرونا بسازد.

نخست وزیر اسپانیا هفته گذشته شعری از سعدی ما خواند و از “بنی آدم اعضای یک پیکرند” سعدی شاعر بزرگ و پرآوازه ایرانی برای مردم کشورش مثال آورد تا آنها را به همدلی و کمک به یکدیگر تشویق کند.

من هم این روزها مدام طلیعه گلستان سعدی را در ذهن خود مرور می‌کنم و اعتراف می‌کنم حالا که ویروس کرونا بیش از همه به “نَفَسگاه” بشر حمله می‌کند و نَفَس‌ها را به شماره می‌اندازد، معنای این “نثر مسجع” سعدی را با پوست و گوشت و استخوان و همه سلول‌های بدن خود درک می‌کنم:

“هر نَفَسی که فرو می‌رود ممدّ حیاتست و چون برمی‌آید مفرّح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب “